یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۶:۲۹
۰ نفر

همشهری آنلاین: بررسی مذاکرات هسته‌ای، جلوگیری از حضور سفیر ایران در سازمان ملل از جمله موضوعاتی بودند که در ستون سرمقاله روزنامه‌های یکشنبه-۲۴ فروردین-قرار گرفتند.

صادق زیباکلام . استاد دانشگاه تهران در روزنامه شرق با تیتر«چالش معرفی نماینده ایران در سازمان ملل»نوشت:روزنامه شرق؛۲۴ فروردین

در این نکته کمتر تردیدی می‌توان داشت که آقای روحانی و تیم سیاست خارجی ایشان پیش‌بینی نمی‌کردند که انتصاب آقای حمید ابوطالبی، بدل به طوفانی بر سر راه ایران و ایالات متحده شود. اما اکنون برای هرگونه رایزنی و استمزاج نظر طرف مقابل، دیر شده است. ابوطالبی رسما معرفی شده و هرگونه تغییری در این خصوص از جانب دولت آقای روحانی با مخالفت شدید منتقدان دولت مواجه خواهد شد.

در واقع مخالفان تنش‌زدایی با آمریکا و نیز مخالفان توافق هسته‌ای با غرب، بعد از مدت‌ها که با دلخوری شاهد پیشرفت روحانی بوده‌اند و عملا به جز مخالفت و انتقاد کار دیگری انجام ندادند، اکنون بعد از ماه‌ها فرصت خوبی یافته‌اند. بعد از مدت‌ها که به نظر می‌رسید روحانی در حال گذران «ماه عسل» با غربی‌ها و به‌ویژه با کاخ سفید است، مخالفان دولت با شور و اشتیاق شاهد بروز یک مشاجره جدی میان تهران- واشنگتن شده‌اند.

مخالفان دولت امیدوارند که بحران ماجرای ابوطالبی اگر جلو توافق بیشتر هسته‌ای را نگیرد، دست‌کم، فضای حسن‌نیت و اعتمادی که میان دو تیم مذاکره‌کننده بعد از نزدیک به 34 سال به وجود آمده را تا حدودی خدشه‌دار کند. به همین خاطر است که به‌شدت مشغول بزرگ‌نمایی موضع و حیثیتی‌سازی آن هستند تا مبادا آقای روحانی بپذیرد که فرد دیگری به جای ابوطالبی معرفی کند. اما این فقط تندروهای ایرانی نیستند که بعد از ماه‌ها «کسادی بازار»، به یک «شب عید» رسیده‌اند. در آمریکا هم همه کسانی که دل‌خوشی از توافق هسته‌ای نداشتند اوباما را زیر فشار گذارده‌اند تا تحت هیچ شرایطی ابوطالبی را نپذیرد.

 

در واقع، ابوطالبی بهانه‌ای شده برای تندروهای ایران و آمریکا تا تلاش کنند مناطقی را که ظرف چند ماه گذشته از دست داده بودند، بازپس بگیرند! ایرانی‌ها می‌گویند ابوطالبی نقشی در جریان تصرف سفارت و گروگانگیری نداشته است. در آن سوی آب هم تندروها فرصت و زمان را از دست نداده‌اند.

درست سه روز پس از تصویب طرح «تد کروز» در سنا، شماری از نمایندگان کنگره نیز پنجشنبه طرح مشابهی را به صحن آوردند تا حق ورود به آمریکا از نماینده پیشنهادی ایران سلب شود. حاجت به گفتن نیست هم در «سنا» و هم «کنگره»، صحنه‌گردانان و کسانی که به‌شدت با لابی‌گری، این دو طرح را به تصویب رساندند سناتورها و نمایندگانی بودند که پیش‌تر تلاش‌های زیادی برای تصویب تحریم‌های جدید علیه ایران داشتند. بر اساس لایحه‌ای که در کنگره به تصویب رسیده هر فردی که بنا بر ادعای کنگره «در اقدامی تروریستی علیه آمریکا دخالت داشته باشد، حق ورود به آن کشور به نمایندگی یک کشور در سازمان ملل را نخواهد داشت.»

چاره چیست؟ آنچه مسلم است به نظر می‌رسد نه اوباما در واشنگتن نه روحانی در تهران بنای عقب‌نشینی و سپردن فرمان مذاکرات به تندروها را ندارند. در عین حال هم از این واقعیت، ‌گریزی نیست که مخالفان مذاکرات و توافق هسته‌ای بهانه مناسبی پیدا کرده‌اند. اقدام دو طرف باید در گام اول، جلوگیری از تاثیر بحران ابوطالبی بر روند مذاکرات باشد. گام بعدی آن است که روحانی باید اصراری بر اینکه حتما ابوطالبی به نیویورک بروند، نشان ندهد.

اوباما هم به نظر نمی‌رسد که عجله‌ای برای تصویب و به اجرا گذاشتن مصوبه کنگره داشته باشد. می‌ماند درک این نکته که صرف‌نظر از آنکه حمید ابوطالی چقدر در اشغال سفارت و گروگانگیری نقش داشته یا نداشته، کل ماجرای سفارت و گروگانگیری همان‌قدر برای آمریکایی‌ها دردناک است که تراژدی کودتای 28مرداد برای ایرانیان.

ایران، نماینده خود را در سازمان ملل تغییر دهد

مهدی مطهرنیا، کارشناس مسائل بین الملل در روزنامه قانون نوشت:روزنامه قانون؛۲۴ فروردین

کشور‌ها در چارچوب رفتارهای سیاسی برخاسته از نگرش‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه خود عمل می‌کنند و وارد اقدام می‌شوند. آنچه که در غرب اتمسفر گفتمانی حاکم بر رفتار‌ها را می‌سازد ارزش‌های برخاسته از نگرش‌های منفعت‎محورانه لیبرالیستی است؛ که از یک سو با مفاهیم تعریف شده در مکتب لیبرالیسم یعنی آزادی، برابری، برادری و دموکراسی سر و کار دارد و از سوی دیگر برآن است که بیشترین منافع را در چارچوب مکتب اصالت نفع از آن خود سازد. از این منظر تمام تلاش خود را به خرج می‌دهد که در عین تکیه بر ارزش‌های لیبرالیستی، از این ارزش‌ها به عنوان پلی در جهت مسیریابی منفعتی بهره ببرد. بنابراین در عین حالی که گامی به سوی حل و فصل پرونده هسته‌ای برمی‌دارد، گامی هم در مسیر مطرح کردن مسائل حقوق بشری در ایران به پیش می‌گذارد. در نگرش غرب و کنش‌های ناشی از آن حل و فصل یک موضوع دلیلی بر ایجاد فضای افراطی در خوش و بش‌های سیاسی نیست. در نگرش‌ها و فضای گفتمانی شرقی ورود به منطق جنگ یا صلح سویه گیری‌های افراطی را بر‌می‌انگیزد. در حالی که غربیان در تجربه تاریخی خود آموخته‌اند که با ورود به منطق صلح زمینه‌های طرح مسائل چالش برانگیز را بیشتر آماده سازند.

لذا می‌بینیم که اتحادیه اروپا یا آمریکا در عین حالی که بر مبنای توافق ژنو ۳ وارد عمل شده و در پی حل و‌فصل چالش‌های موجود در این زمینه هستند و اراده قوی را نیز در این زمینه به نمایش می‌گذارند؛ اما در‌‌ همان حال بر مواضع حقوق بشری و منافع خود با صراحت بیشتری نیز پای می‌فشرند. این منطق رفتاری برخاسته از تجربه کشورهای غربی در سده‌های اخیر در حوزه تعاملات و تقابلات سیاسی درون غربی و فراغربی است.

در اتمسفر گفتمانی ادبیات سیاسی کشوری مانند ایران حل و فصل پرونده هسته‌ای این برداشت را حتی در بین سیاستمداران و تحلیلگران سیاسی گسترش می‎دهد که با موفقیت در حل‌و فصل پرونده هسته‌ای همه چیز حل خواهد شد. چرا که نگاه، نگاه «هیچ یا همه چیز» است.

این در حالی است که در نگرش‌های دقیق سیاسی این امر طبیعی قلمداد می‌شود و متخصصان درس آموخته در دانشکده‌های سیاسی به خوبی بر این نکته واقفند که در سیاست «هیچ و همه چیز» در سویه گیری‌های مطلق انگارانه و کلام‎محورانه جایی ندارد. در هر برهه‌ای بر اساس امنیت ملی باید وارد عمل شد و رفتار‌ها و کنش‌هایی از خود بروز داد که بتواند با کمترین هزینه، بیشترین منفعت را به وجود بیاورد.

سیاستمداران در عین حالی که در چارچوب ظروف مرتبطه قرار دارند و در تاثیر و تاثر متقابل رویداد‌ها و روند‌ها قرار می‌گیرند باید آن اندازه ورزیده، توانمند و به روز باشند که در هر مقطعی از زمان اَوَلی‌یت‌ها و اولویت‌ها را تشخیص دهند. لذا امروز منفعت ملی ما اقتضا می‌کند که ماجرای قطعنامه مکرر تجربه شده پارلمان اروپا را که ضمانت اجرایی نیز پشت آن نیست با پرونده هسته‌ای مرتبط نکنیم.

از سوی دیگر باید به این فهم نائل آییم که حتی رسیدن به یک تعهدنامه نهایی در ماجرای هسته‌ای، بازی را به اتمام نمی‌رساند بلکه دوره‌ای از دوره‌های مکرر بازی است که به یک نتیجه نسبی وارد می‌شود. لذا به نظر می‌رسد مسائلی چون سفیر ایران در سازمان ملل و قطعنامه اروپا را نباید در پیوند با پرونده هسته‌ای دید. بار‌ها روی داده است که نمایندگانی از سوی کشور مبدا معرفی شده‌اند و کشور مقصد به آن‌ها پذیرش نداده است.

امروز باید بپذیریم که مقر سازمان ملل در نیویورک قرار دارد؛ آمریکا نیز خود را زخم خورده بحران سفارت آمریکا در ایران می‌داند. فلذا با توجه به حساسیت افکارعمومی و سوءاستفاده نئوکان‌ها علیه اوباما، حتی اگر آمریکایی‌ها این حقیقت را بپذیرند که این دیپلمات برجسته و متبحر ما در آن زمان تنها به عنوان مترجم در میان دانشجویان پیروان خط امام حضور داشته، می‌تواند فضا سازی منفی را علیه دولت اوباما از سوی نئوکان‌های آمریکا به وجود بیاورد.

از این سو با توجه به عملکرد اوباما در مقاومت در برابر کنگره در جریان اعلام وتوی احتمالی علیه هرگونه تحریم علیه ایران، ایران می‌تواند امروز با تغییر سفیر پیشنهادی خود جواب مثبتی به دولت اوباما عرضه کند و چالشی را که نمایندگان تندروی سنای می‌خواهند فراروی دولت آمریکا و دولت ایران قرار دهند از یک تهدید عملیاتی به یک فرصت عملیاتی برای ایجاد فضای مساعد تبدیل کند. تا همانگونه که اوباما به این درک عملیاتی رسیده که باید در برابر تحرکات مثبت دولت ایران در جهت تعامل سازنده در برابر تندروهای آمریکایی از خود مقاومت نشان دهد، ایران هم تندروهای آمریکایی را در این زمینه با چالشی جدی روبه رو سازد.

ایران از دیپلمات‌های برجسته تهی نیست. در وزارت امور خارجه ایران دیپلمات‌های برجسته‌ای وجود دارند که به سان آقای ابوطالبی دارای تبحر و جایگاه تعریف شده هستند. این تحرک باید به گونه‌ای صورت پذیرد که دنیا متوجه شود ایران استوار از حقوق خود دفاع می‌کند و در‌‌ همان حال در تمام وجوه به جای تقابل به تعامل می‌اندیشد.

گسترش مناسبات اقتصادی؛ کلید مدیریت فضای دیپلماسی

روزنامه جمهوری اسلامی در ستون سرمقاله خود نوشت:روزنامه جمهوری؛۲۴ فروردین

واکنش‌های پردامنه مقامات آمریکایی به توافق اخیر ایران و روسیه برای تهاتر نفت و کالا، ابعاد بیشتری از راهبرد کلان این کشور را در قبال جمهوری اسلامی ایران نمایان ساخته است.

پس از آنکه مسئولان اقتصادی تهران و مسکو بر سر تهاتر نفت و کالا تا سقف 20 میلیارد دلار به توافق رسیدند، مقامات مختلفی در آمریکا و به تبع آن رژیم صهیونیستی نسبت به این توافق واکنش نشان دادند و این اقدام را خلاف روح توافق ژنو و مایه توقف روند لغو تحریم‌ها علیه ایران برشمردند!

این موضوع از دو زاویه کلی شایسته ارزیابی و دقت نظر است؛ ملاحظه اول به رفتار آمریکا باز می‌گردد. همان‌گونه که در پاسخهای مقامات ایران و روسیه نیز تاکید شده، این توافق یک تعامل دوجانبه میان دو کشور ایران و روسیه است و نه از نظر قانونی و نه از منظر عرف دیپلماتیک، هیچ کشور دیگری حق دخالت در آن را ندارد. با این حال آمریکا با دستاویز قرار دادن محدودیت‌های حاصل از تحریم‌های شورای امنیت در مورد این توافقنامه سختگیری می‌کند. از سوی دیگر حساسیت و واکنش آمریکا به این توافق، نشانه مهم دیگری نیز به همراه دارد؛ به نظر می‌رسد مسئولان این کشور قصد دارند از این پس به بهانه و نقض توافق نامه هسته‌ای ژنو در مورد تمامی مراودات تجاری، اقتصادی و سیاسی و... ایران با دیگر کشورها اظهارنظر و دخالت کنند.

بدیهی است که عکس العمل مقامات جمهوری اسلامی ایران نیز در قبال این دخالت‌های غیرقانونی و خارج از عرف، همراه با تأکید بر استقلال و اختیار کشورمان در تعامل با دیگر کشورها خواهد بود.

گذشته از این، ملاحظه مهم دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد، رفتار روسیه در قبال ایران است. مروری بر اظهارات و برخی اقدامات این کشور طی چند هفته اخیر خصوصاً پس از رخدادهای اوکراین و درگیری روسیه و غرب بر سر جدایی کریمه از اوکراین، به وضوح نشان می‌دهد که چرخشی معنادار در رویکرد روسیه نسبت به ایران بوجود آمده است؛ چرخشی که به نظر می‌رسد بیش از آنکه مبنایی و قابل اتکا باشد، تاکتیکی و ناظر بر سیاست‌های این کشور در قبال غرب و به خصوص آمریکا است.

به دیگر سخن آنچه از مجموعه گفتارها و رفتارهای مقامات روس برداشت می‌شود این است که به ایران به چشم یکی از مهره‌های خود در بازی شطرنج با غرب و آمریکا می‌نگرند و در اتخاذ رویکردهایشان نسبت به کشورمان، منافع و مصالح خود را در صحنه کنش و واکنش با غرب در نظر دارند.

نمونه بارز این رویکرد را در سخنان چندی قبل معاون وزیر امور خارجه روسیه می‌توان به وضوح دید که از احتمال تغییر مواضع این کشور در مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 به دنبال رخدادهای اوکراین سخن گفته بود.

این تغییر اگرچه تا به حال و حتی در جریان مذاکرات چند روز قبل ایران و 1+5 در وین رخ نداده و نشانه‌ای مبنی بر تغییر رویکرد روس‌ها به چشم نخورده است اما دور از ذهن نیز نخواهد بود. گذشته از تحقق یا عدم تحقق این تهدید، نفس طرح آن در شرایط فعلی حکم بازی با اهرم ایران در مناسبات روسیه و غرب را دارد. با رویکردی واقع‌بینانه این رفتار کشور روسیه نیز چندان عجیب و غیرقابل درک نیست چرا که مبتنی بر منافع ملی این کشور صورت می‌گیرد.

در این میان، آنچه به نظر می‌رسد باید بیش از هر موضوعی مورد توجه قرار بگیرد، موضعی است که مسئولان وزارت خارجه کشورمان در قبال هر دو سوی این ماجرا اتخاذ می‌کنند؛ طبیعی است که ایستادگی بر مواضع مقتدر و استقلال‌طلبانه برابر دخالت‌ها و زورگویی‌های آمریکایی‌ها حتی اگر در پوشش قطعنامه‌های نهادهای بین‌المللی انجام می‌گیرد، تنها رویکردی است که باید از سوی دستگاه دیپلماسی کشورمان اتخاذ شود.

تعیین راهبردی مشخص و حساب شده در روابط ایران با کشورهای شرقی خصوصاً روسیه و چین نیز موضوع مهم دیگری است که باید از اولویت‌های اساسی دیپلماسی کشور محسوب شود.

به دیگر سخن، وزارت خارجه ایران باید در کنار تمرکزی که بر مذاکرات هسته‌ای، حل و فصل عزتمندانه چالش‌ها با کشورهای غربی و باز تعریف چهره آرامش طلب و مقتدر جمهوری اسلامی دارد، راهبرد کلان خود را در قبال کشورهای شرقی نیز تدوین کند. اهمیت این اقدام از آن رو است که طی سال‌های اخیر و در پی تشدید تحریم‌های غرب علیه ایران، مناسبات گسترده‌ای میان کشورمان و این کشورها در حوزه اقتصاد و تجارت شکل گرفته است.

از سوی دیگر ایران می‌تواند و باید با حفظ و گسترش روابط تجاری و اقتصادی خود با این قبیل کشورها، همواره این پیام را برای غربی‌ها داشته باشد که ناگزیر از پذیرش تمامی شرایط و خواسته‌های آنان برای برقراری مناسبات اقتصادی نیست و جایگزین‌های بالقوه و بالفعلی در چشم اندازهای کوتاه و بلند مدت تجارت ایران وجود دارند که می‌توانند نقش شرکای غربی ایران را در مناسبات اقتصادی بازی کنند. روسیه، چین، هند و حتی دیگر اعضای بلوک کشورهای درحال توسعه مانند برزیل، مالزی و... می‌توانند از جمله این جایگزین‌ها باشند چنانکه در سال‌های اخیر و در اوج تحریم‌های غرب علیه جمهوری اسلامی این چنین مناسباتی متناسب با شرایط روز برقرار شده بود و همچنان نیز ادامه دارد.

عنصر زمان در مذاکرات

روزنامه رسالت در ستون سرمقاله خود با قلم محمدکاظم انبارلویی آورد:روزنامه رسالت؛۲۴ فروردین

موضوع مذاکرات هسته ای ایران و1+5 با راهبرد نرمش قهرمانانه به پیش می‌رود. نگرانی که از سوی نخبگان جامعه و آگاهان به مسائل سیاست خارجی وجود دارد این است مبادا این نرمش به "چرخش" برسد.

"زمان" در مذاکرات مهم است و از این مهم‌تر نوع واصل توافقات می‌باشد بر خلاف برخی که توافق ژنو را با عهدنامه ترکمنچای مقایسه می‌کنند باید پذیرفت این توافق نه فتح الفتوح است و نه چیزی که در یک داوری افراطی آن را با قرارداد ترکمنچای  مقایسه کنیم. این دوره از مذاکرات همانند دور اول در زمان دوران اصلاحات که 678 روز طول کشید آزمونی جدید برای راستی آزمایی مقاصد و نیات غربی‌هاست که در دور اول آنها نشان دادند نمی‌توانند اعتماد ما را جلب کنند. نتیجه عقب‌نشینی‌های کارگزاران هسته‌ای دولت خاتمی باعث شد در تابستان 82 کشور تا مرز حمله نظامی آمریکا تهدید و متهم به محور شرارت شود. در

21 شهریور 82 شدیدترین قطعنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی علیه ایران صادر شد. امروز نیز علی‌رغم  اینکه آمانو بارها اعلام کرده است ایران به تعهدات خود در توافق ژنو عمل کرده است و علی‌رغم  اینکه طرف غربی به تمام تعهدات خود عمل ننموده و اما و اگرهایی در تئوری توافق و عمل به توافق می‌آورد شاهد صدور قطعنامه ضدایرانی پارلمان اروپا تحت عنوان راهبرد اتحادیه اروپا درباره ایران هستیم.قطعنامه‌‌ای که استقلال سیاسی کشور را به سخره گرفته است.

قوانین مترقی قرآن و احکام نورانی اسلام در باب قصاص و همجنس‌گرایی مورد و هن قرارداده و حتی مشروعیت رای رئیس جمهور را زیر سئوال برده است باید دید کجای کار ما  ایراد داشته که اتحادیه اروپا را دچار توهم کرده است. قرارداد ترکمنچای قرارداد ننگینی بود سرزمینهای زیادی را از تمامیت ارضی کشور جدا کرد. اما ننگین‌‌ترین بند آن ماده هفتم معاهده بود که ناظر به حمایت و تعهد پادشاه روسیه نسبت به حمایت از قاجار و سلطنت عباس میرزا بود این ماده پای روس‌ها را همیشه به دخالت مستقیم و آشکار در امور داخلی ایران باز کرد. تضمین سلطنت قاجار ربطی به مناقشات مربوط به سرزمینهای اختلافی نداشت. اما نادیده گرفتن عزت و شرف ملی و استقلال کشور باعث شد که چشم و گوش کسانی حتی مثل قائم‌مقام فراهانی نسبت به این خبط عظیم بسته بماند.

اگر امروز می بینیم پارلمان اروپا خود را مجاز می‌داند در ریز مسائل سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و علمی دخالت کند و قطعنامه‌های یک سویه ترکمنچایی صادر کند، محصول همان خبط عظیم است.

جالب است پارلمان اروپا رسما از یک جماعت روسیاه، فتنه گر و تبهکار در داخل حمایت می‌کند. آنها این بد نامی ( بخوانید تحت‌الحمایگی) را نه تنها انکار نمی‌کنند، بلکه با آن نوعی همنوایی هم می‌نمایند.

انجمن صنفی مطبوعات که اکنون اغلب کادرهای آن به خارج فرار کردند و در بی‌بی‌سی، رادیو آمریکا و رسانه‌های دشمن کار می‌کنند مورد حمایت برخی در داخل قرار می‌گیرد و برای بازگشایی آن به پرونده‌سوزی روی می‌آورند، قوه قضائیه در برابر این پدیده زشت که این انجمن شعبه‌ای در داخل داشته باشد مقاومت می‌کند. یک دفعه پس از یک ماه پارلمان اروپا تمام قد از این جماعت حمایت می‌کند و این هم‌صدایی را با عناصری در داخل واتاب می‌دهد.

بگذریم، زمان برای توافق مهم است. امام(ره) زمانی قطعنامه را پذیرفت که تمام دنیا پشت صدام ایستاده بودند و سر ریسمانی را گرفته بودند که امام‌(ره) این سوی مقابله آن را رها نمی کرد. امام(ره) با هوشمندی در زمان خاص خود سر این ریسمان را رها کرد در آن سوی ریسمان همه روی هم ریختند و در این در هم ریختگی سر صدام به بالای دار رفت. آمریکایی‌ها درگیر جنگی شدند که فاتح آن ایران بود. هیچ کس

تا کنون نبوغ امام(ره) را در هشت سال پایداری و مقاومت در دفاع مقدس به تحلیل ننشسته است. فتوحات امام (ره) در صلح به مراتب بزرگتر و عجیب‌تر از دوران جنگ بود.

فتوحاتی که نه تنها باعث سقوط بغداد شد بلکه جغرافیای نظامی و سیاسی منطقه را به سرعت دگرگون کرد به گونه‌ای که رژیم صهیونیستی برای اولین بار طعم تلخ شکست را در نبردهای 33 روزه حزب‌الله، 22 روزه و

8 روزه حماس تجربه کرد. نگارنده معتقد است پذیرش توافق یک روزمانده به گزارش 100 روزه رئیس جمهور به مردم به لحاظ "زمانی" ممکن است یک توافق "خوب" بوده باشد. اما اگر این شتابزدگی وجود نداشت، شاید ما به یک توافق "خوب"‌تر می‌رسیدیم.

در مثل مناقشه نیست اما در قضیه ترکمنچای عباس میرزا به نصایح خیر خواهان هم در "شروع" هم در " اتمام" جنگ توجهی نکرد او تعجیل کرد و مرتکب ننگین ترین خیانت به کشور شد.

چهارشنبه گذشته مذاکرات وین 3 پایان یافت. ظریف در پایان مذاکره گفت: "توافق کردیم هیچ چیز مورد توافق نیست تا همه چیز مورد توافق قرار گیرد" او تاکید کرد "تا 60 درصد به توافق رسیدیم" مفهوم این سخن با گزاره فوق این است که در هیچ چیز توافق نکردیم.

این در حالی است که آژانس و شخص آمانو مرتب گزارش می‌دهند که ایران به تعهدات خود عمل کرده است. از سویی هیچ سخنی از نحوه عمل به تعهدات طرف مقابل نیست. آمریکایی‌ها هنوز تحریم‌های بانکی و پتروشیمی را برنداشتند.

اگر این چند موضوع را در پایان مذاکرات، بگذاریم در کنار این سخن آقای ظریف که هنوز کار جدی نیاز است موضوع پیچیده‌تر می‌شود.

مذاکرات وین 3 مثل همیشه با لبخند طرفین پایان یافت و قرار شد ملاقات بعدی 23 اردیبهشت باشد. ما در دور بعدی مذاکرات در حالی که حداقل 40 درصد اختلاف داریم می خواهیم وارد تدوین

پیش نویس توافقنامه نهایی شویم، پیش‌نویس وقتی در دستورکار قرار

می گیرد که تمام توافقات صورت گرفته و فقط طرفین روی کلماتی که بار حقوقی توافق را تضمین کند وارد این مرحله می‌شوند. آیا اکنون در چنین وضعیتی به سر می‌بریم؟

اوضاع جهان به هم ریخته است. مسائل اوکراین به مانند صحنه یک بزن بزن واقعی اعضای1+5 در آمده است. روس‌ها را از گروه 8 اخراج کرده اند معلوم نیست آن طرف میز مذاکرات، اوضاع همانند گذشته باشد.

ارزیابی و درک عنصر "زمان" برای تیم مذاکره کننده ما مهم است. آیا کسانی که در خط مقدم دیپلماسی کشور در حال نبردند به این مهم توجه دارند.

اگر این غفلت صورت گیرد ممکن است نرمش قهرمانانه به نوعی چرخش در سیاست خارجی تبدیل شود.

چهارشنبه گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران و متخصصان سازمان انرژی اتمی چارچوب‌های دقیقی را برای ادامه مذاکرات مطرح فرمودند که باید مورد توجه تیم مذاکره کننده باشد. این چارچوب‌ها به شرح زیر است:

1- هیچ یک از دستاوردهای هسته ای تعطیل بردار نیست، مسئولان در این مورد باید تعصب داشته باشند.

2- کسی حق معامله بر روی دستاوردهای هسته‌ای را ندارد.

3- مذاکره‌کنندگان هیچ حرف زوری را نباید از طرف مقابل بپذیرند.

4- دانشمندان هسته‌ای راهی را که آغاز کردند با قدرت ادامه دهند.

این چارچوب و خطوط قرمز اعلام شده در گذشته باید در تنظیم پیش‌نویس لحاظ شود و اگر نشود پیش نویس و نیز توافق به عمل آمده ورق پاره‌ای بیش نیست.

سایه پیش روی

حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان به مذاکرات هسته‌ای کشور اشاره کرد و نوشت:روزنامه کیهان؛۲۴ فروردین

1- این نوشته در پی آن نیست که تلاش بی‌وقفه تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان را نادیده بگیرد و یا در انگیزه آنان برای حفظ و حراست از دستاوردهای نظام خدشه‌ای وارد کند ولی شواهد و نشانه‌هایی در دست است که نشان می‌دهد آنچه تاکنون و در جریان مذاکرات اخیر با گروه کشورهای 5+1 به دست آورده‌ایم با آنچه وعده داده شده بود و انتظار می‌رفت فاصله زیادی دارد تا آنجا که می‌توان گفت تنها دستاورد دور جدید مذاکرات اثبات بی‌خدشه این واقعیت بوده است که «آمریکا قابل اعتماد نیست»!

و این، اگر چه با دستاوردهای مورد انتظار همخوانی نداشته و از جنس و سنخ دیگری است ولی بی‌تردید دستاورد بزرگی است که می‌تواند در ترسیم «نقشه‌راه» نقش سرنوشت‌سازی داشته و برخی از توهمات پمپاژ شده طی سال‌های اخیر را از میان بردارد.

و اما، این فاصله که پر ناشدنی به نظر می‌رسد را نه در کوتاهی تیم مذاکره‌کننده، بلکه باید در بستر و چارچوب -modality- تحمیل شده مذاکرات جست‌وجو کرد و به قول «لاپلاس»، کسی که در کویر پشت به خورشید می‌دود، همواره سایه خود را پیش روی خواهد داشت و نباید تصور کند که با افزایش سرعت می‌تواند از سایه خود سبقت بگیرد! چاره کار، تغییر «جهت حرکت» است و نه؛ افزایش سرعت.

یادداشت پیش روی، اگر از وسوسه اصحاب وطن‌فروش فتنه 88 و لیبرال‌های سینه‌چاک و خود باخته- و بعضا خود فروخته- غرب‌گرا دور بماند، در پی همدلی و همراهی با تیم مذاکره‌کننده کشورمان است و در وسع و اندازه خود، لغزش‌گاه‌های مسیری که پیش گرفته شده است را به نمایش می‌گذارد و بر این واقعیت تاکید دارد که بستر و چارچوب کنونی مذاکرات همان «شتر مجنون» در داستان ملای‌رومی است که دل در گرو کُرِه خود دارد و برای رسیدن به «کوی‌لیلی» قدم از‌قدم بر نمی‌دارد. بخوانید!

2- فردای آن روز که توافقنامه ژنو به امضاء رسید - یکشنبه 3 آذرماه 92 / 24 نوامبر 2013 - «فرد کاپلن» روزنامه‌نگار مشهور آمریکایی و ستون‌نویس روزنامه‌های نیویورک تایمز، نیویورکر، آتلانتیک و اسلیت آنلاین و مؤلف چند کتاب در زمینه‌های نظامی و جنگ هسته‌ای، طی مقاله‌ای با ابراز تعجب نوشت:

« چند هفته پیش یک مقام رسمی ارشد کاخ سفید از من و چند روزنامه‌نگار دیگر دعوت کرد تا نظر ما را درباره پیش‌نویس توافقنامه‌ای که قرار بود اوباما در مذاکره 5+1 با ایران به طرف ایران پیشنهاد کند جویا شود. وقتی متن پیش‌نویس توافقنامه را دیدیم، آن را کاملاً یکسویه ارزیابی کردیم و همه ما بر این باور بودیم که ایرانی‌ها هرگز این متن را نخواهند پذیرفت و به شرایطی که در آن آمده است تن‌نخواهند داد. پیش‌نویس توافقنامه به گونه‌ای بودکه هیچیک از مواد آن نمی‌توانست با اعتراض یک آمریکایی، یک اسرائیلی و یا یک عرب متعصب روبرو شود. اما امروز که متن توافقنامه یکشنبه ژنو منتشر شد با کمال تعجب دیدم همان پیش‌نویسی است که چند هفته قبل دیده بودم و اکنون تیم هسته‌ای ایران، برخلاف انتظار ما، بدون کمترین تغییری در متن پیش‌نویس به آن تن داده و پذیرفته است.»

کیهان در همان اولین روزهای بعد از توافق ژنو و در جریان رصد رسانه‌های آمریکایی به نوشته «فردکاپلن» در سایت «اسلیت آنلاین» دسترسی پیدا کرده بود ولی به مصداق آیه شریفه «ان جائکم فاسق بنباء... اگر فاسقی خبری آورد، درباره آن تحقیق کنید» انتشار آن را به مصلحت ندیده و ترجیح داده بودیم که با اعلام پیروزی تیم هسته‌ای و رئیس‌جمهور محترم کشورمان همسویی کنیم، اما وقتی متن توافقنامه ژنو - به روایت وزارت خارجه خودمان

 و نه fact sheet کاخ‌سفید- منتشر شد، با کمال تاسف آنچه فرد‌کاپلن نوشته بود را «واقعی» یافتیم و طی چند یادداشت و گزارش به نقد مستند توافقنامه پرداختیم اما، باز هم به نوشته یاد شده استناد نکردیم، و این در حالی بود که برخی از دوستان با کم‌لطفی! کیهان و اسرائیل را به همسویی در مخالفت با توافقنامه ژنو متهم می‌کردند و در همان حال کاپلن به صراحت نوشته و استناد کرده بود توافقنامه ژنو هر آمریکایی و اسرائیلی متعصبی را هم راضی کرده است.

امروزه اما، بسیاری از دیرباورها نیز به این باور رسیده‌اند که در توافقنامه ژنو امتیازهای نقد داده‌ایم - نظیر امتیاز غنی‌سازی 20 درصد - ولی حتی وعده‌های نسیه هم نگرفته‌ایم، که افزایش تحریم‌ها، غیرقابل دسترس بودن اقساط دارایی‌های خودمان که بلوکه شده است و... فقط بخشی از آن وعده‌های نسیه و انجام نشده است.

3- روز چهارشنبه هفته گذشته، رهبر معظم انقلاب در دیدار مدیران و کارشناسان سازمان انرژی اتمی، نقشه راه فعالیت هسته‌ای کشورمان را ترسیم کردند و بر این محورهای غیرقابل تغییر تأکید ورزیدند که؛ «فعالیت‌های جمهوری اسلامی ایران در زمینه تحقیق و توسعه هسته‌ای به هیچ‌وجه متوقف نخواهد شد و هیچیک از دستاوردهای هسته‌ای نیز تعطیل‌بردار نیست... و کسی هم حق معامله بر روی آنها را ندارد و کسی هم این کار را انجام نخواهد داد... تنها راه این است که به مسیر پیشرفت خود با قدرت ادامه دهیم و زیر بار حرف زور نرویم»... حضرت‌آقا با اشاره به فضاسازی بین‌المللی دشمن علیه برنامه هسته‌ای کشورمان فرمودند «بر‌همین اساس بود که با طراحی جدید دولت برای مذاکره درخصوص موضوع هسته‌ای موافقت شد تا این جو جهانی شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود»

اکنون و باردیگر با تأکید بر قابل تقدیر بودن تلاش تیم هسته‌ای کشورمان می‌توان گفت؛ لازمه تحقق نقشه راهی که رهبرمعظم انقلاب ترسیم فرموده‌اند تغییر بستر مذاکرات- نه توقف آن - و تدوین چارچوب و مدالیته‌ای متفاوت با چارچوب کنونی مذاکرات است. این چارچوب می‌تواند و باید در محدوده معاهده NPT و پادمان‌های مربوطه تدوین و تعریف شود، چرا که بستر کنونی مذاکرات با زیاده‌خواهی‌های غیرقانونی و محورهای فراتر از معاهدات پذیرفته  شده بین‌المللی و عرف رایج و شناخته شده مذاکرات تهیه و ارائه - بخوانید تحمیل - شده است.

در این‌باره اگرچه گفتنی‌های درخور توجهی هست ولی در محدوده این نوشتار تنها به نمونه‌هایی از آن اشاره می‌کنیم و باقی به بعد می‌گذاریم.

4- آمریکایی‌ها در جریان مذاکرات واژه من‌درآوردی «BREAK  OUT - نقطه‌گریز»، را که در هیچیک از متون قانونی و فایل‌های فنی و حقوقی هسته‌ای سابقه ندارد، به میدان مذاکره آورده و ادعا می‌کنند فعالیت اتمی ایران باید به گونه‌ای باشد که در صورت تصمیم به ساخت سلاح هسته‌ای

- نقطه‌گریز از معاهده NPT- حداقل بین 12 تا 18 ماه با تولید سلاح‌اتمی فاصله داشته باشد. جان‌کری در مصاحبه اخیر خود گفته است این فاصله در حال حاضر فقط 2 ماه است! آمریکایی‌ها برای افزایش «نقطه‌گریز» از - به قول خودشان - 2ماه‌‌به 18‌ماه، تاکید می‌کنند و به جد از تیم هسته‌ای کشورمان می‌خواهند که

الف: تعداد سانتریفیوژهای فعال کمتر از 4 هزار دستگاه باشد!

ب: مواد هسته‌ای ذخیره شده - اورانیوم زیر 5 درصد - بیشتر از 2000 کیلو نباشد!

ج - ایران با پذیرش پروتکل الحاقی -بازرسی‌های سر زده، از هر جا و در هر‌زمان- زمینه نظارت دایمی بر فعالیت هسته‌ای خود را فراهم آورد.

تن دادن به این خواسته غیرقانونی حریف که متأسفانه برخی خبرها از پذیرش - دستکم ضمنی- آن از سوی تیم کشورمان حکایت می‌کند، یعنی، دست کشیدن از غنی‌سازی صنعتی و کاهش فعالیت هسته‌ای ایران در حد آزمایشگاهی! در این صورت، باید تأسیسات فعال هسته‌ای کشورمان را برای همیشه از چرخه قانونی خارج کرده و اوراق کنیم و در یک کلام، فعالیت هسته‌ای نداشته باشیم. آمریکایی‌ها در مذاکرات به صراحت از واژه‌ اوراق کردن -DISMANTLE- بهره گرفته‌اند.

این در حالی است که معاهده NPT  و پادمان‌های مربوطه، هیچگونه محدودیتی برای تعداد سانتریفیوژها، میزان ذخیره‌سازی اورانیوم غنی شده و درصد آن قائل نشده و تنها راه پیشگیری از تولید سلاح را در بازرسی‌های آژانس تعریف کرده است.

5- آمریکایی‌ها در جریان مذاکرات واژه جدید دیگری نیز با عنوان «ابعاداحتمالی نظامی PMD»  اختراع کرده و ادعا می‌کنند، برای اطمینان از این که احتمال رویکرد به تولید سلاح هسته‌ای در جمهوری اسلامی ایران وجود نداشته و یا در گذشته حرکتی در این جهت صورت نپذیرفته است باید به تمامی پرسش‌های قبلی 5+1 پاسخ داده شود و اجازه بازرسی از تمامی مراکز نظامی و تسلیحاتی، شناسایی تمامی دانشمندان هسته‌ای و مذاکره و مصاحبه با آنها، معرفی تمامی افراد و مراکزی که مورد نظر بازرسان باشد و... نیز در دستور کار قرار گیرد.

نکته درخور توجه آن که، حریف هیچ نقطه‌ پایانی برای اعلام نتیجه این بازرسی‌ها و عادی شدن پرونده هسته‌ای ایران مشخص نمی‌کند و نقطه پایان را نه در اطمینان فنی و حقوقی، بلکه در اقناع خود می‌داند و در مواردی اعلام کرده است که انجام این بازرسی‌ها و اعلام نتیجه‌نهایی حداقل - تاکید شده است که حداقل - 20 سال طول می‌کشد!

گفتنی است که آمریکایی‌ها اعلام کرده‌اند بعد از بازرسی از یک مرکز و اطمینان از عدم وجود فعالیت هسته‌ای در آن، می‌توانند باز هم برای بازرسی به آن مرکز مراجعه کنند چرا که بعید نیست در فاصله بعد از بازرسی اول، انحراف به سوی تولید سلاح -DIVERSION- صورت پذیرفته باشد! این بهانه را پیش از این درباره پارچین پیش کشیده بودند، تن دادن به این خواسته غیرقانونی حریف نیز مفهومی غیر از تعطیل کردن و توقف فعالیت‌های هسته‌ای کشورمان ندارد. پیش از این طی یادداشتی با یک محاسبه سرانگشتی نتیجه گرفته بودیم که پایان این بازرسی‌ها حداقل 200 سال به درازا می‌کشد!

طرح پیشنهادی 5+1 برای راکتور آب سنگین اراک نیز به مفهوم تعطیلی این مرکز است، از جمله با این پیشنهاد که ظرفیت آن از 40 مگاوات کنونی به 10مگاوات-یعنی تقریبا هیچ- کاهش یابد و...

 دراین‌باره و مخصوصا درباره وعده‌های نسیه و دم‌دستی و «ریز» حریف که متأسفانه در برخی رسانه‌ها «درشت‌ نمایی» می شود گفتنی‌های دیگری نیز هست که به بعد می‌گذاریم.

کد خبر 255698
منبع: همشهری آنلاین

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز